Monday, February 21, 2005
نامه فدایت شوم
دوستان گرامی و عزیزم
بهرنگ جان
یاسر جان
سیامک جان
"عمرا
اگه فکر کردید که من بیام مشهد میام کمکتون کنم کور خوندید
من سه چهار روزه میام مشهد زود هم میخوام برگردم.
بعدش هم ماشینای ملت تو تعمیرگاه خوابیده باید روغنش عوض بشه
باید زود برگردم
sorry
محمد . ساعت:8:03 PM . |


Thursday, February 17, 2005
همینه ، چلچراغ یا واحه
1-
امسال ما برگزار کننده جشنواره نشریات دانشجویی کشور هستیم .
وقتی می گویم ما منظورم دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد و 15 -16 نفر کمیته اجرایی است که تقریبا همه شان را میشناسیم.
شاید خودمان هم جزو همین گروه بشویم (انشاالله!!!)
این را گفتم که بگویم همه امکانات میزبانی برای درو کردن جوایز جشنواره مهیا بود اگر ....
مهلت ارسال آثار تا اوایل آذر بوده است . خب مهم نیست ما که با دبیر جشنواره رفیقیم،حله...
مهلت ارسال آثار تا 10 دیماه تمدید شد . خب مهم نیست ما با دبیر جشنواره رفیقیم ،حله...
ما اوایل بهمن ماه به فکر ارسال آثار افتادیم.خب مهم نیست...
با بدبختی و التماس و خواهش و منت فرمها تهیه شد...
با دهها بدبختی و خواهش و منت فرمها پر شد...
با صدها بدبختی و ... فرمها را فرستادیم پیش مهندس برای امضا...
با هزار بدبختی و ... کسی پیدا نشد که فرمها رو از دفتر مهندس بگیره....
جشنواره پررررررررر
....
نمی دونم ما چلچراغی ایم یا چلچراغی ها از ما تقلید کردن؟
(این داستان ادامه دارد(
محمد . ساعت:5:48 PM . |


Monday, February 07, 2005
باز باران
شادی یک قطره باران ،
و انده آن قطره در مرداب
(اسماعیل خویی)
محمد . ساعت:1:52 PM . |


Thursday, February 03, 2005
هوای بارونی
خیلی حال میده سر صبح دلت هوای هوای بارونی رو کرده باشه، یکساعت بعد ببینی که هوا همونقدر عاشقانه می باره که تو میخواستی
محمد . ساعت:1:31 PM . |


Tuesday, February 01, 2005
یادداشت از زندان
من در طبسم
بی استراحت
بی تفریح
بی ملاقاتی
با اینترنت محدود
تا کنکور لعنتی 7 اسفند
محمد . ساعت:11:04 AM . |