Saturday, July 28, 2007
بي عنوان،بي شرح


تنهايي و بي حوصله‌گي چشمه كلمات را خشكانده است.
فعلا فقط زنده‌ام.همين!

پ ن: بالاخره با استعفاي من موافقت شد.

Labels:

محمد . ساعت:3:53 PM . |


Friday, July 06, 2007
باد،خاك،آتش
۱
دفعه اول كه داوطلب سفر سيستان شدم، چند روزي بيشتر از قضيه جنايت تاسوكي نگدشته بود. اين بار هم در موسم بادهاي ۱۲۰ روزه سيستان توفيق اجباري سفر به ملك زابلستان دست داد.

۲
باد، خاك،آتش
اين تمام قصه ولايت سيستان است در اين ۷-۸ سال گذشته.
البته چند هفته‌اي است زابلي‌ها نماز شكر خوانده‌اند براي باران.
طوفان ۱۲۰ روزه سيستان اگر چه مانند شاخه‌هاي بيد مجنون مي‌رقصاندت اما گرد و خاكي نداشت. مي‌گفتند علت‌اش باران و سيل‌هاي امسال است.
تلالو خورشيد در هامون چشم‌هايت را گرم مي‌كرد. گويا امسال آنقدر آسمان سخاوت داشته كه افغان‌ها ناخن خشكي نكنند و بگذارند هامون عطش‌ناك هم به نوايي برسد. هر چند هنوز هم مي‌شد كارگاه‌هاي قايق‌سازي‌اي را ديد كه ميان برهوت كوير رها شده‌اند.

۳
در تمام سال‌هاي خشك‌سالي، زابلي‌ها نفت سر سفره‌‌شان بوده است.
هر گاه ذخيره آب چاه‌نيمه‌هاشان ته مي‌كشيده، دولتي‌ها با حربه بنزين، افغان‌ها را وسوسه‌ مي‌كرده‌اند تا اندكي راه‌آب هيرمند را شل كنند. نان‌شان هم كه هنوز بدجور بوي گازوئيل قاچاق مي‌دهد.

۴
اگر گذرتان به استان گلستان افتاده‌ باشد، بين كلاله و گنبد شهرك‌هاي بلوچ نشيني مي‌بينيد كه وجودش با هيچ منطقي جور در نمي‌آيد.
آن شهرك‌ها حاصل خشك‌سالي ۵۰ سال قبل سيستان و بلوچستان‌است و مردماني كه به سوداي آب به آن سرزمين كوچيده‌اند.

۵
از زابل راه‌ مي‌افتم به سمت زاهدان. اشتياق ديدن هامون و شهر سوخته و تپه تاسوكي نمي‌گذارد در گرماي ظهر سيستان خواب به چشم‌ام بيايد.
تكه جنوبي هامون(خودشان مي‌گويند هامون ۳) كه خشك است.
به شهر سوخته‌ هم راهمان نمي‌دهند. (اين را پيش از راه افتادن راننده هم گفته بود،باور نكرده بودم.)
قتل‌گاه تاسوكي را هم كرده‌اند يادمان شهدا.
راننده تعريف مي‌كند از دعواي عبد المالك و برادرش. برادر مي‌ميرد و عبدالمالك تير خورده در بيمارستاني در پاكستان بستري مي‌شود. دولت دوست و برادر به درخواست دولت ايران وقعي نمي‌نهد و ريگي را مي‌فرستد آمريكا براي معالجه!
با خيال راحت به خواب مي‌روم.

۶
اگر اين روزها گذرتان به آنطرف‌ها افتاد حتما خربزه‌هاي سفيد و بي‌رنگ و رو اما شيرين زابلي را(كه كنار دبه‌هاي بنزين كپه كرده‌اند) از دست ندهيد. اين‌ها اولين محصولات سرزمين سيستان است بعد از ۸ سال بي‌آبي.
از انبه زرد و شيرين پاكستاني بازار زاهدان هم غفلت نكنيد كه بسيار موجب پشيماني است.

پ ن: اگر رئيس محترم زير قول‌اش نزنه قراره سفر خداحافظي را تشريف ببرم عسلويه.مي‌گن الان آب و هوا‌ش خيلي خوبه، كسي پايه نيست با هم بريم؟





Labels:

محمد . ساعت:12:40 PM . |