Friday, April 27, 2007
بازگشت پيكان


فعاليت ارزي بانك‌هاي سپه و صادرات متوقف شد.
من هم اول‌اش مثل شما سرسري از اين خبر گذشتم. نه تاجر‌ ايم نه تاجرزاده! به من و شما كه ربطي ندارد.
يعني واقعيت‌اش تا ديروز كه علت تاخير تعهدات سايپا رو شنيدم به من هم ربط نداشت، حالا شما هم خبر رو از اين منظر بخونيد شايد به شما هم ربط پيدا كرد.
كليه روابط تجاري شركت سايپا از طريق بانك سپه انجام مي‌شده است و از آغاز سال جديد بانك‌هاي خارجي از صدور ال-سي (Letter_of_credit) براي اين بانك خودداري مي‌كنند.
كوچك‌ترين پيامد اين قضيه توقف خط توليد زانتيا و ريو و اخلال در توليد ال -۹۰ است.( كه چند وقت است چنين شده است.)
بد نيست بدانيد كه‌ ما( ايراني‌ها) با وجود آن‌كه نقشه و اجازه توليد كليه قطعات پرايد را از كياموتورز كره گرفته‌ايم، قادر به توليد همه آن نيستيم و اي سي يو (Electronic Central Unit) و سنسورهاي آن را از كره و آلمان و فرانسه وارد مي‌كنيم . جالب‌تر اين كه در سيستم انژكتوري خودروهاي گروه ايران‌خودرو هم از همين قطعات استفاده مي‌شود.( كيت‌هاي ساژم و زيمنس) و اين يعني كه اگر تحريم‌ها كمي سفت و سخت‌تر شود امكان توليد هيچ‌گونه خودرو انژكتوري در داخل كشور نخواهد بود.
احتمالا قدم بعدي برگرداندن خط توليد پيكان از سودان و جولان دادن خودروهاي ملي سفيد يخچالي در جاده‌هاي كشورمان خواهد بود.

Labels:

محمد . ساعت:1:55 PM . |


Thursday, April 26, 2007
مصائب يك ايران خودرويي


اسكيزو كه در ايران خودرو كار مي‌كند پرايد داشت. گويا سال‌ها قبل پيشگويي به اسكيزو گفته بود يا ماشين‌ات را عوض كن يا با سايپايي جماعت دوستي نكن.
اسكيزو نه پول داشت كه اولي را انجام دهد و نه زوري كه دومي را انجام ندهد.
اولين شب آشنايي من و اسكيزو، آنچنان دو چرخ راست‌اش رفت روي بلوكه‌هاي وسط اتوبان همت كه همه ميپرسيدند اين صحنه دست‌پخت كدام مرد قوي پنجه و هنرمندي ‌است.
خدا را شكر كه ماشين‌هاي سايپا كمربند ايمني دارد [گويا ايران خودرويي‌ها ندارد!!] و گرنه مايي نبوديم كه اين حكايت را برايتان نقل كنيم.

**
اسكيزو معتقد بود اين‌كه ماشين‌هاي ايران خودرو به جاي لوله واسطه سوخت(همان قطعه‌اي كه باعث سوختن ماشين مي‌شود)، جي پي اس (دستگاه مكان‌ياب ماهواره‌اي) حضرت عزرائيل دارد خودش آپشن ويژه‌اي است.
اصولا در دوره‌اي كه بخاري ماشين‌هاي ايران خودرويي خراب است!! آتش مي‌تواند وسيله مناسبي براي گرما باشد، به شرط اين‌كه فتيله‌اش را آنقدر زياد نكنيد كه خودتان بسوزيد.
نميدانم چرا اسكيزو فتيله سمندش را توي هواي بهاري زياد كرده بود اما به هر حال سوخت.
يعني متاسفانه خودش نسوخت. ماشين‌اش سوخت.
گويا قطعه جي‌پي‌اس حضرت عزرائيل(كه توليد ايران خودرو است) هم گاهي درست كار نمي‌كند.
به هر حال لطف قضيه به اين است كه خياط هم در كوزه افتاد و اسكيزو دنبال ماشين جديدي است تا دل تنهايي‌اش تازه شود.


پ ن۱: اسكيزو جان! در گروه سايپا هم كار خوب پيدا مي‌شود هم ماشين خوب، براي آنان كه توبه كنند.

پ ن۲: آنقدر زندگي و درس و كارم با اين اتاق‌هاي حلبي عجين شده است كه بخواهم كمي بيشتر ازشان بگويم. برچسب «آدم‌ها و ماشين‌ها» براي همين حرف‌هاست. اگر علاقه‌اي نداريد نخوانيدشان!


Labels:

محمد . ساعت:4:39 PM . |


Wednesday, April 25, 2007
مثل خدا
زنوركو [برنده نوبل ادبيات]: هنوز كه شروع نكرديم. كتاب‌هامو دوست داريد؟
لارسن [خبرنگار]: (در حالي‌كه ضبط صوتش را به كار مي‌اندازد) نمي‌دونم.
زنوركو: ببخشيد؟
لارسن: يك كم مثل خداست.
زنوركو: (عصبي) منظورتون چيه؟
لارسن: درباره خدا هم مدت‌ها قبل از اين‌كه واقعا صادقانه در موردش كوچك‌ترين سوالي از خودتون بكنين، خيلي چيزها مي‌شنويد. و از اون به بعد، وقتي شروع مي‌كنيد درباره‌اش فكر كنيد قبلا تحت تاثير حرف‌هايي كه شنيديد قرار گرفته‌ايد... ابهتش شما را گرفته...

« اريك امانوئل اشميت، نواي اسرار آميز،نشر قطره، ۱۳۸۵»

پ ن: همينقدر مي‌گم كه داستان در مورد عشق و دلباختگي‌ئه و به اندازه خرده جنايت‌هاي زناشوهري غافلگير كننده.

Labels:

محمد . ساعت:11:38 PM . |


Saturday, April 21, 2007
تك چرخ

توي كادوهاي جشن تولد‌ام يك قاب عكس هم بود. يه هارلي ديويدسون برنجي خوشگل كه توي حلقه چرخ‌هاش جاي خالي دوتا عكسه.
آخر شب كه مهمون‌هام رفتند ميرم سراغ عكس‌هام و دور يكي‌اش‌رو گرد مي‌برم براي يكي از چرخ‌ها.
بيچاره موتور كه حالا‌حالا‌ها بايد تك‌چرخ بره!

Labels:

محمد . ساعت:11:38 PM . |


Wednesday, April 11, 2007
بسيار سفر بايد...
بيست و پنجم‌ايش هم تموم شد.
درست وقتي که در سفر بودم.
درست مثل تمام سالي که در سفرگذشت.
و از امروز يه سفر بزرگ‌تر شروع مي‌شه.
سفر بزرگ بيست و شش سالگي.
محمد . ساعت:2:52 PM . |


Monday, April 02, 2007
روزگار سپري شده مردم بي‌حال
وقتي بايد با كارگر تعميرگاه بحث كني كه كار كردن در روز ۱۳ فرودين ربطي به شگون و اين حرفا نداره،
وقتي اون يكي ديگه رو بايد قانع كني كه اگه روز وفات فلان امام كار كنه، سوسك نمي‌شه،
وقتي هيچ كس فكري براي تعطيلات ولنگ‌ و واز تقويم ايراني نمي‌كنه،
وقتي ۱۴ روز تمام درد دندون باشي و حتي دكتري براي معاينه دندون‌ات نباشه،
وقتي كارگرت با دو- سه برابر حقوق روزاي عادي هم حاضر نيست بياد سر كار و تو خونه‌اش مي‌خوابه،
وقتي تازه غروب روز سيزده ياد كاراي انجام نشده اين دو هفته مي‌افتيد،
.
.
.
خيلي خوشحال‌ام كه اين تعطيلات لعنتي داره تموم مي‌شه،
و معلومه كه ۱۴ فروردين كسالت‌آور ترين روز سال براي شماهاست،
و به من حق بدين كه خميازه‌هايي در حد اسب آبي رو براي فرداتون آرزو كنم!



پ ن : در راستاي جمع كردن مسافرهاي خواب مونده در جاده‌ها، كشيك ما ۲ روز ديگه هم ادامه داره. ):
محمد . ساعت:8:20 PM . |