بالاخره تموم شد همه بيخوابي ها و جون کندن ها و از همه بدتر سر و کله زدن با همه اي که قرار ماندن ندارند.هرچند هيچ برايم مهم نيست که در آلبوم عکس خانوادگي نوروز امسال هيچ نشاني از من نيست ، که از آن مهم تربي حوصلگي است و تنهايي . حرفهايي که فقط براي خودم مانده است و شب زنده داريهايي که به کوتاهي يک تماس ساده شده است . کتابهايي که همه شان را از بر شده ام ، فيلمهايي که حوصله ديدنشان نيست و پستهايي که نيمه تمام ميمانند. راستي امسال بر خلاف هر سال خيلي دلم ميخواست روز ۱۴ فروردين دانشکده باشم! واقعا قيافه بچه ها ديدن داره... بي معرفتها يک کم هم به فکر من باشيد.