ما را كه درد عشق و بلاي خمار كشت
يا وصل دوست يا مي صافي دوا كند.
شرق روتوقيف كردند.
كرگدن نامه، پر!
كلمه، پر!
فلسفيدن با پتك، پر!
حكايتهاي غير اخلاقي، پر!
كرامر عليه كرامر، پر!
سون آپ، پر!
كافه شرق، پر!
...
اما ما دلمان براي
قلندران پيژامه پوشاش تنگ ميشود.
آقاي مير فتاح، ما را درياب،برادر!
ميميريم از خماري.
پ ن: در راستاي اشتغال برادر
ديدهبان در روزنامه ايران:
ايراني خر!
روزنامه ايران بخر!
پ ن ۲: احمق! كرگدن كه پر نداره! خودش خبر نداره!