سرم به كار خودم است و گوشم به حرفهاي پيرمرد روستايي كه براي خريد ماشين آمده است و دارد با پدرم از كشت و كار امسال حرف ميزند.
جذب لهجه شيرين و صداقتاش شده ام.
نقل كشت گندم و جو است و خريد تضميني دولت.
ميگويد: امسال جو را كيلويي 400 تومان از ما خريدهاند و گندم را كيلويي 320 تومان.
ما هم همه گندمها را قاطي جو به دولت فروختهايم.
ياد شعر شيخ اجل ميافتم كه ميفرمايد:
جو فروش است آن نگار سنگدل
با من او گندم نمايي ميكند
تصور كنيد اگر شيخ اجل ميخواست امروز با دنياي وارونه ما وزن و قافيهاش رو جور كنه به چه فلاكتي ميافتاد!
Labels: خودماني