Monday, March 28, 2005
در عواقب نشناختن مشهدی ها بعد از 5 سال در مشهد زندگی کردن
- سلام آقا
- سلام بفرماييد
- به جا نياورديد؟
- متاسفانه نه!
- کفشاتو از کجا خريدي؟
...
من رو تصور کنيد که مات و مبهوت و سوسک شده داشتم اين ديالوگ رو ادامه ميدادم و در دل به خودم لعنت ميفرستادم که چرا باز هم در مورد مشهدي ها اشتباه کرده ام.
***
اصل قضيه برميگرده به دوسه هفته قبل که من برايخريد کفش به چهارراه آزادشهر رفته بودم.
مغازه دار ميخواست اسم و آدرس من رو براي ارسال کارت گارانتي بنويسه و با اسم بردن از طبس شروع کرد به تعريف از شهر و اينکه پارسال با پيکانبراي مسافرت به طبس آمده وماشينش چپ کرده و پيکان رو فروخته و پرايد خريده و ...
با شنيدن اين جمله٬ من هم که دنبال بهانه براي تخفيف گرفتن بودم با بيان اينکه ما اونجا نمايندگي داريم و ...هفت-هشت هزار تومان تخفيف گرفتم و شاد و خوشحال و خندان از خريدي که کردهام و کلاهي که سر فروشنده گذاشتهام کلي خرکيف شده بودم.
***
حالا وسط عيد اين آقاي فروشنده اومده دم نمايندگي وميخواد کمک فنرهاي ماشينشو عوض کنه.
ديالوگ بالا هم بين من مات و مبهوت و آقاي فروشنده کفش مشهدي اتفاق افتاده بود.
آخر قصه هم که معلومه ٬آقاي مشهدي با سريش شدن هر چهار تا کمکشو عوض کرد و شونزده هزار تومان مابهالتفاوت کمک ايراني با کره اي رو هم دودر.
نتيجه گيري:
۱-از مشهدي جماعت کفش نخريد.
۲-اگه کفش خريديد آدرس نديد.
۳-اگه آدرس داديد خودتون تو اون آدرس نمونيد.
۴-سعي کنيد بعد از ۵ سال تو مشهد موندن مشهدي ها رو بهتر بشناسيد.
علی رغم اینکه دل خوشی از مشهدیها و فروشنده هایشان ندارم
ولی این نمایندگیها حقشان است که
اینطور حالشان گرفته شود.من یکسال و نیم است در داشبورد ماشینم خراب است .به هرنمایندگی که رفتم نتوانسته درستش کند