۱/۱/۸۴
اين تاريخ اونقدر وسوسهانگيزه که حيفم اومد بالاي نوشتهام نباشه،
درست مثل يک شروع تازه،مثل يک استارت از صفر واسه خونه هاي تقويمي که از همين حالا نصف خونههاش پره، واسه شش ماه جون کندن- تا بعدش چي پيش بياد-
***ديروز عصر احساس کردم دارم ذره ذره رسوب ميگيرم(دقيقا تو همون ساعتهاي بلاتکليف بعد از سال تحويل)، کافي بود به دوران خوش تموم شده دانشجوييام فکر کنم يا به سوژههايي که دارند ميخشکند و جايي براي نوشتنشون نيست،يا دوستاي بامرامي که سالي يکبار هم ياد آدم نميکنند، يا اينجايي که هيچ خبر خاصي نيست و سرگرميات پرسه زدن بيهدف در خيابان است!!!!!
حداکثر دو سه دوست خوب که به زحمت ميشود گيرشان آورد.(واحد فرهنگي مهندسي کجايي که يادت بخير)
*** راستي سال نوهمهتون مبارک. ببخشيد که به دليل واگذاري موبايلم به بچههاي اکيپ امداد امکان smsبازي فراهم نشد.
*** به اين وبلاگ سربزنيد:
يادداشتهاي دم دستنکته اينکه جناب بهروز خان پر چونه روزهاي تعطيل دست همه جماعت وبلاگ نويس رو از پشت مي بنده(۲۳ تا ۷۲ پست ۵۴ خطي)
*** اگه گذرتون به طبس افتاد و سري به باغ گلشن زديد نمايشگاه عکس جاذبه هاي گردشگري طبس رو از دست نديد که غفلت باعث پشيماني است.
اين
آقا و دوستش سنگ تموم گذاشتن (نصب و پاک کردن تابلو ها هم کار منه !!)
ضمنا امسال بيخيال بهار نارنج و بوي مست کنندهاش بشيد،هنوز که خبري نيست.
salam . man onvar emza mikonam ! bebakhshid minevisam . eidet mobarak rasti inja ham ie sari bezan . http://badmashreghi.persianblog.com