Wednesday, June 21, 2006
اما...
۱
ايام الله جام جهاني است و شما سعي ميکنيد يک بازي آن را هم از دست ندهيد. حتي گاهي بدتان نميآيد پخش مجدد بازيها را هم ببينيد مبادا صحنه اي از دستتان در رفته باشد. ميشود براي رفع عذاب وجدان کتاب و جزوه تان را هم جلوي تلويزيون پهن کنيد،اما...
۲
شما از يک رشته خيلي سخت ليسانس به يک رشته گلابي فوق ليسانس تغيير رشته داده ايد. متاسفانه ترم قبل هم تمام واحدهايتان را پيش خورده ايد و به صورت ناپلئوني همه اش را پاس کردهايد.گمان کرده ايد هميشه در به همين پاشنه خواهد چرخيد،اما...
۳
استاد اقتصاد خرد از اول ترم سر کلاس ديکته گفته است و انتظار داريد با حفظ جزوه ۲۰-۳۰ صفحه اي اش بتوانيد نمره خوبي بگيريد،اما...
امتحان ميان ترم نشان ميدهد که از اين خبرها نيست.فرض کنيد از شما که از تحليل بازاراقتصادي باثبات سوئيس عاجزيد بخواهند اقتصاد ايران را تحليل کنيد.
۴
استاد DOE از اول ترم وعده ميدهد با ساخت و تحويل يك پروژه خوب از امتحان پايان ترم صرفنظر خواهد كرد.سعي ميكنيد پروژه اي در حد دستگاههاي سانتريفوژ تاسيسات نطنز به استاد تحويل دهيد، اما...
دودره بازيهاي شما و دوستانتان استاد را ناراحت كرده است.جلسه آخر با لبخند مليحي بر صورت به شما خبر ميدهد كه روز امتحان با سوالاتي از يك كتاب ۶۰۰ صفحه اي منتظر شماست.
۵
استاد اقتصاد سنجي از روز اول نشان ميدهد كه شوخي ندارد. تهديد به كسر نمره تمرين در صورت عدم ارسال اي ميل به موقع و افتادن در صورت دو جلسه غيبت در كلاس،باعث شد کمي حواسمان را جمع کنيم.هرچند استاد حرفش در مورد ارسال تمريناتمان به ايميلش را پس گرفت و من يک ۲۰ توپ از امتحان ميانترمش گرفتم، اما...
جلسه آخر استاد محترم قسمت حذف شده کتاب را هم به امتحان اضافه کرد و با نگاهي چپ چپ به من فهماند پايان ترم مثل امتحان گلابي ميان ترم نخواهد بود.
۶
۴ ماه است مشاور محترم ايزو۹۰۰۱ را دو در کرده ام. تلاش او براي به کار کشيدن من و بستن پروژه اي که بايد تا آخر ماه آينده بسته شود تا الان به سنگ خورده بود و اميدوار بودم به بندي در قرارداد که حق تمديد قرارداد را برايمان قائل شده بود،اما...
مشاور محترم بعد از اينکه به بهانه دعوت به شام، من رو شکار کرد خبر داد که براي آخرماه آينده برنامه مميزي را با شرکت آلماني هماهنگ کرده است.
۷
من دوست دارم همه اين کارها به خير و خوشي انجام بشه و اين ترم مشروط نشم ،اما...
پ ن ۱: اين پينگ هاي الکي کار من نيست به خدا!
پ ن ۲: هيچ وقت به خاطر يه شام، خام نشيد و خودتون رو تو هچل نندازيد!
پ ن۳: لعنت به هر کي ميگفت مهندسي صنايع گلابيه!!
سلام ... اما اگر این همه آن لاین نبودی ... در ضمن : مطمئن باش مهندسی صنایع هر میوه ی دیگه ای هم بود تو به همین فلاکت دچار می شدی ... بی چاره گلابی ها و سیب زمینی ها ...
البته هنوزم به ما می گن که مهندسی صنایع گلابی، ما هم باور می کنیم خب، وقتی می بینیم بچه های صنایع وقتی موقع امتحان ها ما داریم یکی توی سرمان می زنیم، یکی توی سر کتاب ها همش توی کافی شاپ های نزدیک دانشگاه خوش می گذرانند، بعد ما هم افسرده می شویم می رود پی کارش.
اگر يك نگاه عاقل اندر سفيه به خودت بندازي ميبيني كه اون كسي كه گلابيه تويي نه مهندسي صنايع.
از همان بدو شروع دانشگاه، تجربه نشانداده كه اين اضطرابهاي آخر ترم هميشه بوده و هميشه هم بهخير گذشته؛ اما...
va man ham arezoo mandam ke rastegar shavi
خودمم درست نمی دونم. هر چند خوش می گذرد این شکلی.