Friday, September 08, 2006
ماموريت مخفي به سبک من!
از شروع به کار من به عنوان مشاور ارزياب نمايندگيهاي سايپا چند روزي ميگذره و بنا به تاکيد رئيسم ،قراره کسي نفهمه که ما خودمون نمايندگي داريم.روز اول ارزيابي، نماينده، من و بابامو توي يکي از سمينارها ديده و شروع مي‌کنه به احوالپرسي و چاق سلامتي. روز دوم اگر چه نماينده رو نمي‌شناسم اما نيمساعت بعد سر و کله کارشناس فني اش پيدا مي‌شه که از قضا حدود ۲ ماه دوره هاي کارشناسان فني رو با هم بوديم و ... .روز سوم از قبل کنترل مي‌کنم تا هيچ آشنايي با نماينده و کارمنداش نداشته باشم. يکساعت اول بازرسي به خير مي‌گذره اما بعد سر و کله يکي از کارمنداي سايپا يدک پيدا مي‌شه و بعد از اينکه کمي چپ چپ به من نگاه مي‌کنه،شرو مي‌کنه به پچ پچ با مدير نمايندگي و ...

پ ن: ولي کلا خيلي حال مي‌ده موقعي که يارو داره مزخرف ميگه و تلاش داره تو رو بپيچونه،مچش رو بگيري!
محمد . ساعت:12:34 PM .
2 يادداشت:
  1. Anonymous Anonymous @ [08 September, 2006 14:43]  
    دیگه از مایه های حرفه خانوادگی ُ سایپا نمیای بیرون دیگه شما ... :D

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

  2. Anonymous Anonymous @ [09 September, 2006 19:45]  
    سلام ... آخه برادر ! تو با اون هیکل و اون قیافه تابلو نیستی خداییش ؟ هر کی تو رو یه بار ببینه ، شدیدن تو مغزش واسه ت پرونده سازی می کنه که !

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .


Post a Comment
<< خانه