Tuesday, October 03, 2006
در ستايش تنهايي
۱
تيترهاي صفحه سياسي را که خواند،روزنامه را ورق زد.نگاهي به اخبارگو انداخت.«اما خودمان ايم،خيلي چيزها را لاپوشاني مي‌کنيد.»تيترهاي صفحه هاي اقتصادي و اجتماعي را هم خواند و روزنامه را انداخت کنار.«اه!همه اش دستگيري و ارتشا و تظاهرات در اينجا و آن جا و اتهام اين يکي به ان يکي به دست کاري در انتخابات و اتهام آن يکي به تقلب در شمارش راي و اين چيزها. نمي‌دانم چه طور يک وقتي مي‌توانستم اين چيزها را بخوانم.»
سمت تاريک کلمات،حسين سناپور،۱۳۸۴

۲
تنهايم،تنهاي تنها،بي آنکه ميلي به ديدن و مصاحبت کسي داشته باشم،به قرار نگفته و ننوشته اي نگذاشته‌ام پاي تلويزيون به خانه جديد باز شود.بي‌خيال روزنامه هم شده ام ،مگر آنکه گاهي بي‌اختيار از روزنامه فروشي سراغ شرق را مي‌گيرم و با نگاه متعجب‌اش جواب‌ام را،حتي ديگر سراغ سايت‌هاي خبري را هم نمي‌گيرم...
و راحت ام!
و در عوض جاي همه اين هياهو و آشوب را کتابهايم گرفته است و نواي آرامش‌بخش تار و دف و سنتور و صداي ناکوک فلوتي که بعد از ماه‌ها دوباره خاک‌اش را تکانده‌ام.
باز گشته ام به دنياي ساکن و ساکت خودم،با همه خوشايندي‌ها و ناخوشايندي‌هايش و با يک دنيا حرف ناخوانده و نانوشته.


۳
اگر چه سخته،ولي به سختي‌اش مي‌ارزه.
هم فاله و هم تماشا!
اين کار جديد رو مي‌گم.
هفته قبل اراک بودم،فردا دارم مي‌رم يزد،اون هفته‌اش خرم‌آباد،اون يکي هفته‌اش کرمان!
اگه ديديد به جرم اينکه سفرهاي استاني‌ام از رئيس جمهور بيشتر شده،به دردسر افتادم تعجب نکنيد. به هرحال به سختي‌اش مي‌ارزه!

پ ن: اگه بند سوم به اون دوتاي قبلي ربطي نداشت به من مربوط نيست!
پ ن ۲: قطاب(به ضم قاف و تشديد طا)‌يزدي نميخواين؟
محمد . ساعت:12:57 AM .
6 يادداشت:
  1. Anonymous Anonymous @ [03 October, 2006 09:23]  
    قطاب(به ضم قاف و تشديد طا) من مي خوام

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

  2. Anonymous Anonymous @ [03 October, 2006 19:00]  
    سلام ... ای ول ! پس جدی جدی داری می زنی در گوش همه ی کتاب های دنیا ! مبارک باشه !

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

  3. Anonymous Anonymous @ [04 October, 2006 11:22]  
    منم میخواممممممممممممم

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

  4. Anonymous Anonymous @ [05 October, 2006 09:16]  
    تنهايي خودخواسته يكي از بزرگ‌ترين نعمت‌هاست،شكرش واجب‌ئه!
    چون آدم مطمئن‌ئه هر آن كه هوس‌كنه تنهايي‌ش رو بشكنه دور و اطرافش پرئه آدم‌هايي ‌ئه كه حتي الان بيش از پيش دل‌تنگت‌اند؛ولي امان از تنهايي تحميلي...

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

  5. Anonymous Anonymous @ [10 October, 2006 12:48]  
    سلام محمد جان
    فقط مي خواستم بهت بگم حالا كه اين همه سفر استاني ميري پس كي به شهر قبليت مياي .بيا اينجا يه سر ببينيمت دلمون تنگ شده برات يه مقدار به گشاد سازي نياز داره.

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

  6. Anonymous Anonymous @ [12 October, 2006 00:18]  
    betaz jonam ke felan khob bar khare morad- eee bebakhshid asbe !!! na rasti khodroye morad savari... betaz ke vaght tazondanete ( man chesh shor nistam ha)

    . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .


Post a Comment
<< خانه