۱
بروجرديها به شهرشان ميگويند پاريس کوچولو.اگر شما هم اين شهر را با مردمان خونگرم و مهربان و خيابانها و کوچه هاي سرسبز و پاکيزه وصدها مجسمه و تنديس و المان زيباي شهري ببينيد ، حرفشان را تصديق خواهيد کرد.
۲
در بدو ورود به شهر نم نم باران هواي شهر را توصيف ناپذير کرده بود.اقامتمان در هتل زاگرس بود که بر دامنه کوههاي زاگرس بنا شده و يکي از زيباترين هتلهاي ايران است. ميشد از آن بالا شهر نمناک از اولين باران پاييزي را ديد و لذت برد.
۳
اينجا بيشتر از هر کسي ميتوان تصوير آيت الله بروجردي را ديد و جالب تر آنکه مردم اين شهر سالهاست که بدون هر گونه جهتگيري سياسي به علاءالدين بروجردي به عنوان نماينده مجلس راي ميدهند. خيلي هاشان شمار دورههايي که او نمايندهشان بوده را نميدانند و او هم در مقام رئيس کميسيون امنيت ملي برايشان سنگ تمام گذاشته و تا آنجا که توانسته باعث جذب سرمايه و امکانات براي اين شهر شده است.همين اواخر با تصويب طرحي باعث اعطاي مقام فرمانداري ويژه به اين شهر و استقلال اين شهر از خرمآباد مرکز استان لرستان شده است.
۴
بازار سنتي اين شهر همه بافت سنتي اش را از دست داده و تمام آنچه که مانده اسنت همين دو عکسي است که ميبينيد. اولي پيرمردي است که چتر تعمير ميکرد و دومي دوکهايي که با آن پارچه ميبافتند. پيرمرد چترساز پس از آن که از او عکس گرفتم با جستجو در خرت و پرتهاي ته مغازهاش بسته روزنامه پيچي به عنوان يادگاري به من داد . بعد که در هتل آن را بازکردم،ديدم يک در شيشهاي قندان است.هديه اي که اگرچه هيچ ارزش مادي ندارد اما نشانه خونگرمي و سخاوت بيدريغ پيرمرداست.
۵
فکر ميکنيد آرش اين بار از دامنه زاگرس تا کجا خواهد توانست تيرش را به پرواز در آورد؟
پ ن: هرچي به اين غول بيشاخ و دم و زبون نفهم گفتم که اگه خسته شدي بيا پايين تا چند ساعتي جات وايستم،گفت جلو نيا وگرنه با همين سنگ ميزنم تو سرت!!!
همیشه به سفر
سفرنامه مختصر و مفیدی بود.راستی من شنیده بودم به بجنورد میگن پاریس کوچولو.شاید اشتباه شنیدم
ملاحظه شد
جالب بيد، كم كم داري ناصر خسرو ميشيا!
اين عكس دوك ها رو save مي كنم با اجازه تون.