براي اولين بار امروز سر كلاس عصباني شدم،
براي اولين بار امروز دانشجوهامو تحقير كردم،
براي اولين بار امروز تهديدشون كردم كه همشونو ميندازم،
براي اولين بار امروز از كلاس قهر كردم،
و اين براي نه تنها براي اونها كه من رو به عنوان استادي خوش اخلاق و خوش برخورد ميشناسن، كه براي خودم هم عجيب بود.
عجيب بود ولي اشتباه نبود. اصلا هم پشيمون نشدم. نه اون لحظه و نه الان.
كافيه 5 هفته بري سر كلاس زبان تخصصي و واسه آدمايي كه نميدوني چطوري تو دانشگاه راهشون دادن، am و and و as رو هم ترجمه كني و بعد سر درس پرسيدن يه سري اصوات نامفهوم و كلمات نامعلوم تحويل بگيري.
كافيه 5 هفته بري سر كلاس استاتيك و هر جلسه مجبور باشي از مثلثات دوم دبيرستان شروع كني و به فارسي روي تخته بنويسي سينوس مساوي است با ضلع مقابل به وتر.
يعني واقعا بايد باشي و ببيني كه توي يك جمع بيست و چند نفره، برق دونستن و فهميدن توي چشم هيشكي ديده نميشه و جماعت نشسته روي صندليها فرقي با صندليهاي خالي ندارند.
يعني بايد باشي و بفهمي كه يك ساعت و نيم حرفهاي تو فرقي با نقاشي روي آب نداشته!
Labels: مشق شب
dore daneshjooee khodet yadet nare ha!! baba man hanoozam bayad sinoos be zele moghabel bekeshan ke halim she, che berese be daneshgah azad tabas. bezar madrakeshoon ro begiran beran peye kareshoon, eine khodemoon
حالا هی از دانشگاه آزاد و دانشگاه رفتن همه دفاع کن
بکش
بکش تا پدرت در بیاد
بکش تا به حرفهای من برسی
بعد فکر کن یه عده از همینا پس فردا میان میشن استاد دانشگاه ، سیاستمدار،مهندس، ...