1
گمان كنم سختي نوشتن نسبت تصاعد هندسي داره با زمان آخرين نوشته.
به لطف 33 روزي كه از آخرين نوشتهام ميگذرد، نه دست و دلمان به قلم و كاغذ ميرفت و نه كيبورد و مونيتور.
باشد كه برود.
2
روز 11 سپتامبر در حوالي مشهد و حومه آفتابي نشويد به هيچ وجه!
اين
آقا و اين
خانوم دارند زندگياي رو شروع ميكنند كه نتيجهاش نسلي جهش يافته از دشمنان بشريته.
مخصوصا اگه حلال زاده بخواد به
دايياش شبيه باشه!
به هر حال مباركه!
3
اين مسافرتهاي من هم براي خودش قصهاي شده!
دوستان شركت معظم خودروسازي و شركا، پتانسيل عجيبي دارند در به باد فنا دادن چند هفته برنامهريزي من براي 3 روز مسافرت.
عزم ولايت طبس كردهايم براي 10-20 روزي، بليطاش هم توي جيبمان است، ميماند بيخيال شدن آقايان كه چند روزي دست از سر در شرف كچلشدن ما بردارند.
4
بالاخره اغفالهاي برادر
ارداويراف كار دست ما داد و همه پولهايمان را داديم و Nikon D40 ابتياع نموديم.
ما كه با منوي اتومات دوربين قبلي هم مشكل داشتيم، افتادهايم به حل معادلات درجه 3 سرعت شاتر و قطر ديافراگم.
اگر كتاب « عكاسي فور داميز» خوب سراغ داريد، دريغ نفرماييد.
Labels: خودماني